طلاق عاطفی؛ معضل رایج زندگی امروزی + نشانه، پیامد و راه های پیشگیری
تاریخ انتشار: ۱۹ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۹۸۱۳۴۹
علائم و نشانه های طلاق عاطفی چیست؟ علل و عوامل موثر در طلاق عاطفی چیست؟ مراحل طلاق عاطفی 1- سرزنش 2- سوگواری 3- خشم 4- تنهایی 5- بازگشت به زندگی پیامدهای طلاق عاطفی تبعات طلاق عاطفی بر مردان و زنان تاثیر طلاق عاطفی بر فرزندان راهکارهایی برای جلوگیری از طلاق عاطفی 1. مشاوره قبل از ازدواج 2- آموزش به زوجین 3- احترام متقابل بین زوجین 4- صحبت کردن 5- ابراز محبت به یکدیگر سخن پایانی سوالات متداول
به گزارش اقتصاد آنلاین، در این مواقع ریشههای شادی و نشاط در زندگی مشترک زن و مرد خشک شده و هر کدام در دنیای خود به سر میبرند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
طلاق عاطفی، پیش مقدمهای برای کمرنگ شدن صمیمیت بین زوجین و عمیق شدن تنشهای بین آنان است؛ همچنین از مهمترین دلایل طلاق و جدایی در زوجین میباشد. جدایی میتواند در ابتدا برای افراد نامشخص بوده و نتوانند تشخیص دهند که در کجای رابطه مشکل پیش آمده است. در ادامه علائم و نشانههایی از طلاق عاطفی را بیان کردهایم:
1- کم شدن یا نبود روابط عاطفی بین زوجین
2- عدم شکایت یا انتقاد از مشکلات روابط زناشویی و بی تفاوت شدن نسبت به یکدیگر
3- وقت نگذاشتن برای همسر و زیاد شدن خوش گذرانیهای خارج از خانه
4- نداشتن رابطه جنسی و معاشقه
5- تمرکز عاطفی روی فرزند و دوست داشتن فرزند بیشتر از همسر
6- نپسندیدن و اهمیت ندادن به طرز فکر همدیگر
7- بی اعتمادی نسبت به یکدیگر
8- کاهش وابستگی زوجین به هم
9- بروز دادن رازها و مسائل زناشویی به بیرون از خانه
10- به رخ کشیدن اشتباهات، مسائل کوچک و انتقاد کردن از یکدیگر
11- پرداختن به مسائل گذشته به جای اندیشیدن به مسائل پیش رو
12- کاهش چشمگیر شور و هیجان در زندگی و عدم تلاش برای خوشحال بودن با شریک زندگی
13- عدم پذیرش مشکل یا ماندن در وضعیت سکوت که منجر به تشکیل ائتلافی علیه همسر میشود.
علل و عوامل موثر در طلاق عاطفی چیست؟زمانی که بحث اهمیت خانواده و روابط بین افراد میشود عوامل بسیاری میتواند بر نوع و روند رابطه آنها تاثیر بگذارد. طلاق عاطفی یکی از اتفاقاتی است که میتواند به صورت تدریجی به وجود آید. پس اهمیت دادن به رابطه در هر مرحلهای حائز اهمیت است. در اینجا برخی از عوامل شناسایی شده را ذکر میکنیم:
1- ویژگیهای اخلاقی نامطلوب در زوجین
2- ازدواج دیر هنگام
3- خشونت خانگی
4- دخالتهای اطرافیان در زندگی زناشویی
5- بیکاری یا از دست دادن موقعیت شغلی
6- ضعف مهارتهای ارتباطی کلامی و غیر کلامی
7- عدم شناخت و برطرف کردن نیازهای عاطفی یکدیگر
8- ازدواج اجباری که به زوجین یا یکی از آنها تحمیل شده است
9- تفاوتهای فرهنگی خانوادههای زوجین
10- تفاوتهای شخصیتی و روحیات زوجین
11- ازدواجهای احساسی و بدون شناخت کافی
12- ازدواج برای فرار از خانواده
13- بالا بودن اختلاف سنی در ازدواج
مراحل طلاق عاطفیطلاق عاطفی به صورت کلی شامل پنج مرحله میشود که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت:
1- سرزنشهر یک از زوجین شخص مقابل را مقصر همه اتفاقات افتاده میداند. زوجین تصویر نامناسبی نسبت به خود دارند که میتواند زمینه ساز آسیب جدی به آنها شود. فرد در این مرحله از طلاق عاطفی به دلیل عزت نفس پایین آشفته و پریشان به نظر میآید که این از دید اطرافیان نیز قابل تائید است. در این مرحله زوجین میخواهند از یک زندگی پر استرس به آرامش برسند.
2- سوگواریزوجین به دلیل مشکلات پیش آمده، دچار احساس غــم و ناراحتی فراوان شده و در دنیای خود غرق میشوند و تمرکز حواسشان کم میشود، به نحوی که در انجام امور روزمره نیز مشکل دارند.
3- خشمدر طی مراحل طلاق عاطفی هر یک از زوجین نسبت به اطرافیان اعم از دوستان و خانواده حس خشم دارند به گونهای که شاید مرد نسبت به تمام زنها و زن نسبت به تمام مردها حس خشم داشته باشد. حتی گاهی به فرزندان خود توهین و پرخاشگری کرده و حساسیتهای بی مورد ابراز میکنند. اما واقعیتی که وجود دارد در پس این رفتارهای خشن و پرخاشگرانه ترسهای فراوانی از جمله تــرس از آینده نهفته است.
4- تنهاییافراد وقتی که در این مرحله قرار میگیرند سعی بر این دارند که ترسها و نیازهای خود را انکار کنند، به گونهای که انگار نیازی به همسرشان ندارند و با اطمینان پیدا کردن نسبت به خود، میخواهند تصمیم نهایی را بگیرند. زوجین در این مرحله سعی بر بازسازی شخصیت و توسعه فـردی خود داشته و تصویر ذهنی از خودشان در این مرحله نسبت به مرحله اول خیلی بهتر میشود.
5- بازگشت به زندگیآخرین مرحله از فرایند طلاق عاطفی، ورود مجدد به زندگی است. مرد یا زن در این مرحله احساس میکند که کنترل بیشتری بر زندگی خود داشته و شخص اقدام به برنامه ریزی درازمدت میکند و اگر زوجین هر دو با هم در این مرحله قرار بگیرند، طلاق قانونی بدون نیاز به محاکم قضایی انجام میپذیرد.
پیامدهای طلاق عاطفیاز بین رفتن اعتماد میان افراد و بروز سوءتفاهم های متعدد در رابطه از نتایج و تبعات طلاق عاطفی زوجین است. در خانواده ای که طلاق عاطفی رخ داده است افراد به یکدیگر اعتماد ندارند و به دلیل آن که از لحاظ روانی احساس امنیت نمی کنند در زندگی دچار اشتباهات و شکست های متعدد می شوند.
چنین افرادی از آن جا که نیازهای عاطفی سرکوب شده بسیاری درون خود دارند در گذر زمان دچار افسردگی و سرخوردگی می شوند و احتمال بروز بیماری های روانی و روحی در آن ها بسیار بالا می رود.
تبعات طلاق عاطفی بر مردان و زناناکثر زنانی که تن به طلاق عاطفی می دهند و ترجیح می دهند با وضعیت موجود بسوزند و بسازند کسانی هستند که فاقد پشتوانه و حمایت مادی و معنوی هستند و امکان تامین معاش خود را ندارند. به علاوه دلبستگی به فرزند نیز باعث می شود فرد به زعم خودش فداکاری کند و در یک زندگی مشترک شکست خورده باقی بماند.
معمولا زنانی که در چنین وضعیتی هستند ناچار می شوند با وضعیت آسیب رسان موجود سازگاری کنند و به رغم بی مهری و بی توجهی شوهر به زندگی زناشویی سرد و خاموش خود در کنار فرزندان ادامه دهند و از سوی دیگر مردانی که تن به طلاق عاطفی می دهند نیز معمولا کسانی هستند که به علت عدم استطاعت مالی و عدم توانایی پرداخت مهریه از همسر ناسازگار خود جدا نشده و به یک زندگی عاطفی سرد که با آسیب های روانی فراوان همراه است ادامه می دهند.
بنابراین زن و مرد هر کدام به دلیلی خود را قانع می کنند که با شرایط سخت موجود در زندگی خود که حاصل طلاق عاطفی است دست و پنجه نرم کنند غافل از این که هر یک برای پر کردن خلا های عاطفی خود، فرد دیگری را جایگزین کرده اند.
در طلاق عاطفی زوجین هیچ گونه حس همدلی، محبت، نشاط و درک متقابلی وجود ندارد و در واقع افراد به اجبار زیر یک سقف زندگی می کنند بدون این که هیچ گونه علاقه یا تفاهمی در زندگی مشترک وجود داشته باشد. آنان توانایی و انگیزه ی حل اختلافات میان خود را نداشته و برای رفع آن نیز عملا اقدام موثری انجام نمی دهند.
تاثیر طلاق عاطفی بر فرزنداندر خانوادهای که والدین درگیر طلاق عاطفی هستند، فرزندان آسیب بسیار زیادی میبینند. خانه برای آنان مکان امن و خوشایندی نیست و در نتیجه سعی در فرار از آن دارند. مواردی همچون اعتیاد به مواد مخدر، گرایش به روابط ناسالم و اختلالات روانی همچون افسردگی و اضطراب از شایعترین مشکلات آنان میباشد. در واقع والدین با انجام اشتباهاتی که به طلاق ختم می شوند زمینه ساز مشکلات بزرگی برای حال و آینده فرزندان خود خواهند شد. از طرف دیگر ممکن است فرزندان نیز والدین در ازدواج و روابط عاطفی را الگوی خود قرار دهند و در نتیجه آنان نیز در آینده با مشکلات جدی مواجه شوند.
راهکارهایی برای جلوگیری از طلاق عاطفیدر ادامه راهکارهایی را ارائه میدهیم که مانع از طلاق عاطفی میشوند:
1. مشاوره قبل از ازدواجزوجین باید سعی کنند قبل از ورود به زندگی مشترک، به شناخت پیش از ازدواج اهمیت بیشتری قائل شوند و واقع بینانه نسبت به هم آگاهی کسب کنند تا با دید بازتری پا به عرصه زندگی بگذارند.
2- آموزش به زوجینزوجینی که در برخی مسائل و ارتباطات زناشویی دچار مشکلات ریز و درشتی هستند، باید با مراجعه به مشاور و یا شرکت در کلاسهای آموزشی این گونه مشکلات را برطرف ساخته و برای آموزش مهارت های زندگی تلاش کنند.
3- احترام متقابل بین زوجینهمدیگر را با اسم کوچک و به صورت محبت آمیز صدا کنید. به منظور احترام به همسر، شان و منزلت همسر خود را در جمعهای خانوادگی حفظ کرده و حتی در صورت بروز اختلاف نظر و یا مشکل آن را به بیرون از خانه و خانواده بروز ندهید.
4- صحبت کردناز حدس و گمان بپرهیزید و دغدغهها یا درگیریهای ذهنی خود را با همسرتان در میان بگذارید. با تعامل و خوب صحبت کردن موضوعات مختلف را برای خود روشن کرده و در تمام مسائل با یکدیگر مشورت نمایید.
5- ابراز محبت به یکدیگربرای یکدیگر وقت بگذارید. به صورت کلامی و رفتاری علاقه خود را به طرف مقابل بروز دهید. معاشقه و پیش نوازی نقش مهمی در بهبود رابطه جنسی و افزایش صمیمیت زناشویی دارد.
سخن پایانیاز آنجا که طلاق عاطفی مانند طلاق رسمی به ثبت نمی رسد، لذا در بسیاری از مواقع تشخیص آن حتی برای خود زوجین نیز دشوار است. اما باید پذیرفت که طلاق عاطفی در هر صورت تاثیرات مخرب خود را بر زندگی و خانواده خواهد داشت. بنابراین می توان با مشورت با متخصصان روان درمانگر و به شیوه های مختلف از انجام تست طلاق عاطفی بوسیله تشخیص زودهنگام این پدیده، به رفع مشکلاتی که زمینه ساز طلاق عاطفی می شوند سریعا اقدام نمود. مرکز مشاوره حامی هنر زندگی با متخصصان مجرب آماده همکاری در این زمینه می باشد.
سوالات متداول1.طلاق عاطفی در کدام مرحله ازدواج اتفاق میافتد؟
طلاق عاطفی در هر دورهای از ازدواج میتواند اتفاق بیفتد. برخی از زوجین در سالهای اول زندگی و یا پس از تولد فرزند از یکدیگر دور میشوند و برخی دیگر پس از سالهای طولانی ازدواج درگیر طلاق عاطفی میگردند.
2. آیا سن زوجین بر طلاق عاطفی تاثیر میگذارد؟
بله زوجینی که اختلاف سنی بسیار زیادی دارند، با احتمال بیشتری دچار طلاقی عاطفی میشوند. چراکه این زوجین پس از مدتی متوجه تفاوتهای میان خود شده و از یکدیگر فاصله میگیرند. برای کاهش مشکلات مربوط به طلاق عاطفی، میتوانید از مشاوره طلاق بهرهمند شوید.
منبع: هنر زندگیمنبع: اقتصاد آنلاین
کلیدواژه: روانشناسی زندگی مشترک طلاق مشاوره طلاق عاطفی اخبار عمومی طلاق عاطفی چیست طلاق عاطفی طلاق عاطفی طلاق عاطفی طلاق عاطفی طلاق عاطفی زندگی مشترک بین زوجین یک زندگی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۸۱۳۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تکرار قصه ناتمام زنکشی/ زیبا؛ زن ارومیهای که تاوان طلاقش را با مرگ داد
روزنامه شرق نوشت: بیستم اسفندماه حوالی ساعت پنج عصر تنها چند روز مانده به نوروز ۱۴۰۳ یک زن ۲۷ساله به نام زیبا صیاد در ارومیه به دست همسر سابق خود با شلیک گلوله به قتل رسید. زیبا فقط ۱۰ روز بود که از همسرش طلاق گرفته بود. هنگامی که مأموران آگاهی به همراه احسان، برادر زیبا، به خانه قاتل مراجعه میکنند، مادر و خواهران قاتل با دیدنشان دست میزنند و کِل میکشند و فریاد میزنند که آخِیش دلمان خنک شد و پسرمان انتقامش را گرفت.
آخرین روزهای اسفند ۱۴۰۲ است، عطر بیدمشک کوچههای ارومیه را پر کرده و خیابانهای شهر مملو از خانوادههایی است که به دنبال خرید عید هستند. شور آخرین روزهای سال را میشد از هوای بهاری آن روز کاملا حس کرد. در کلاس کوچک طراحی در خیابان عمار، ۱۲ دختر هنرجو و زیبای ۲۷ساله با عشق و علاقه مشغول نقاشی بودند. نقاشی زیبا، دختری بود با موهای بافتهشده که چند سیب را در دستان خود گرفته و با نگاهی زیبا و سرشار از احساس به نقطهای خیره شده بود. زیبا خبر نداشت که این آخرین باری است که قلم در دست گرفته و آخرین طراحی خود را به تصویر میکشد.
همگی در حال طراحی بودند. درِ کلاس با صدای بلند باز میشود و مردی با یک کاپشن سیاه و اسلحه به دست وارد میشود و به همه یک نگاه میاندازد و زیبا را صدا میزند. زیبا از جایش بلند میشود. شاهدان میگویند از ترس به خود میلرزید و دستانش را روی سرش گذاشت و فریاد زد وای وای....
مرد با خونسردی تمام نزدیک شد و یک گلوله به سر و دو گلوله دیگر به سمت قلبش شلیک کرد و زیبا درحالیکه مدادش در دستش است، غرق در خون نقش بر زمین میشود. قبل از رسیدن آمبولانس دیگر جانی در بدن نداشت. مسئول آموزشگاه که نقاش جوانی است، بلافاصله دنبال قاتل میدود؛ اما دو نفر از اولیای هنرجویان که دم در آموزشگاه حضور داشتند، از ترس اینکه مبادا به معلم هم شلیک شود، مانع شدند. قاتل بلافاصله پا به فرار گذاشته بود و تا به امروز نیز دستگیر نشده است. بلافاصله با آمبولانس و پلیس تماس میگیرند. همه ترسیده بودند و در میان هنرجویان نوجوانهای ۱۲، ۱۳ساله هم بودند که بیشتر از همه ترسیده بودند.
روایت مسئول آموزشگاهروزی که خبرنگار برای مصاحبه و دیدن صحنه قتل زیبا به آموزشگاه مراجعه کرد، مسئول آموزشگاه چشمانش هنوز قرمز بود، با شوهرش درِ آموزشگاه را برای ما باز کرد. یک هفته گذشته بود. اثری از خون زیبا در صحنه نمانده بود. پری مداد زیبا را نشان داد که بر زمین افتاده بود و گفت ببین هنوز مدادش اینجاست.
پری با صدای بغضآلود و چشمان گریان گفت: صحنه بسیار دردناکی بود و روز حادثه چند نفر از هنرجویان زبانشان بند آمده بود و چند نفر دیگر هم کارشان به بیمارستان کشید. همه جای کلاس غرق در خون زیبا شده بود.
۲۰ روز بعد از مرگ زیبا در محل آموزشگاه برای زیبا مراسم یادبود گرفتند. خواهر زیبا فقط دو، سه کلمه توانست حرف بزند و بعد زد زیر گریه و مدام میگفت خواهرم خیلی سختی کشید، خیلی مظلوم بود.... وقتی مادر زیبا داخل آموزشگاه شد، با گریه و زاری در جایی که زیبا به قتل رسیده بود، ایستاد و میگفت فدای نقاشیهایت شوم دختر مظلوم من....
پدر زیبا کشاورز است و دو همسر دارد که مادر زیبا همسر دومش است و به همین خاطر زیبا در یک خانواده پرجمعیت بزرگ شده بود. بعد از آنکه دیپلمش را میگیرد، پسرعمویش جلال که ۱۰ سال از زیبا بزرگتر بود، به خواستگاریاش رفت. جلال در بازار ارز فعالیت میکرد. پسر کوچک خانواده و نور چشم پدر و مادرش بود.
احسان، برادر زیبا که مهندس عمران است و حدود سه سال نیز از او بزرگتر است، از نحوه ازدواج خواهرش میگوید: «همه ما به انجام این وصلت راضی بودیم و فکر میکردیم زیبا با این وصلت خوشبخت میشود و انگار زیبا هم باورش شده بود. زیبا عاشق جلال نبود و تنها بر اساس سنتهای کهن و عقبمانده و اینکه در خانه عمویش خوشبخت میشود، ازدواج کرد. خانواده عمویم دو پسر داشتند و عاشق پسرانشان بودند و خیال ما این بود که برای عروسهایشان نیز همینطور خواهند بود که این تفکرات کاملا اشتباه و بیاساس بود.
درحالیکه شهر حالوهوای عید را به خود گرفته بود، در میان ترافیک شدید خیابانها و شور و اشتیاق مردم برای خرید عید، زیبا به همراه ۱۲ نفر دیگر از هنرجوهای آموزشگاه برای جلسه آخر سال در آموزشگاه نقاشی حضور داشتند.
زیبا صیاد در ۱۸ سالگی به اصرار خانواده خود با پسرعمویش ازدواج میکند و خانواده زیبا از این ازدواج بسیار خوشحال بودند، به خیال اینکه دخترشان خوشبخت میشود. حاصل این ازدواج دو پسر هشت و پنجساله بود.
احسان صیاد، برادر زیبا، با چشمان گریان و صدای لرزان مدام میگفت که «خواهر من مظلوم بود و تنها گناهش طلاق و نماندن در شکنجهگاه خانه همسر بود؛ تاوان طلاق مرگ نیست...».
آنطور که برادر زیبا میگفت، «از همان اوایل ازدواج زیبا با خانواده همسرش دچار مشکل میشود و بارها انگ دزدی از طرف خانواده همسر به زیبا زده شده بود و همین امر باعث اختلاف بین دو خانواده شد. بعد از این ماجرا بارها و بارها زیبا از سوی همسرش بازدید بدنی میشود.
زیبا طبق سنن قدیم در یکی از طبقات خانه پدرشوهرش زندگی میکرد و همین امر باعث شده بود که همه اعضای خانواده در زندگی زیبا دخالت کنند و بارها و بارها نهفقط از سمت همسر بلکه از سمت همه اعضای خانواده همسرش مورد اذیت و آزار روانی و گاهی خشونت فیزیکی قرار میگرفت».
۲ سال زندانی درخانهبعد از دعوایی که میان دو خانواده انجام شد، زیبا به مدت دو سال تمام در خانه زندانی شده بود و حق بیرونرفتن از خانه را نداشت؛ حتی از تماس تلفنی با پدر و مادرش هم محروم بود و، چون زیبا در آن زمان دارای یک فرزند شیرخوار بود، خانوادهاش در مدت این دو سال به خاطر فرزند شیرخوار زیبا هیچ اقدامی انجام ندادند تا زمانی که پسرش را از شیر گرفت. بعد از درستنشدن وضعیت زندگی زیبا و ادامهدارشدن حبسش در خانه، پدرش از طریق کلانتری اقدام و او را از خانه شوهرش خارج میکند و همین قضیه باعث تشدید اختلاف بین دو خانواده شد.
بعد از این ماجرا عزم زیبا و خانوادهاش برای گرفتن طلاق جزم میشود. در مدت سه سالی که زیبا در خانه پدرش بود، با وجود حق قانونی اجازه دیدن فرزندانش را نداشت و طبق گفته احسان بارها و بارها پدر، برادر و خانواده همسر زیبا همه اعضای خانواده زیبا را تهدید به مرگ کرده بودند و حتی خود زیبا این موضوع را نیز در دادگاه مطرح کرده بود.
احسان درحالیکه اشکهایش همچنان جاری است، ادمه میدهد: «خواهر من قربانی تبعات نگاه مالکیت در نزد برخی مردها شد. مرد مالک زن نیست، سند ازدواج سند مالکیت نیست. ما بههیچعنوان حق نداریم حتی اگر زمانی رفتار نامناسبی از طرف زن انجام شود، او را بکشیم. این رفتار غیرقابل بخشش است و نه در هیچ کجای دین، نه قرآن و نه در سنت و احادیث ما آمده است. حتی بزرگان دین برای مسائل ناموسی هم شرط و شروط بسیار سنگینی گذاشتهاند، چه برسد به کسی که تنها گناهش طلاقگرفتن و رهایی از برزخی بود که خانواده همسر برایش به وجود آورده بودند. تمام خانواده مثل کوه پشت زیبا بودیم و پدرم در مدت این سه سال با موی سفیدش هر روز به خاطر زیبا در دادگاههای شهر سرگردان بود و تا آخرین لحظه پشتیبان زیبا بود.
زیبا همواره از مرحله به مرحله پیشرفتهایش در هنر برایم میگفت. زیبا آرزو داشت یک روز به بزرگترین هنرمند کشور تبدیل شود، نقاشیهایش تماما احساسی و زیبا بود و همیشه در پیجش مینوشت که سلاح هنرمند هنر او است. سلاح زیبا اسلحه کلت نبود، سلاح او نقاشیهایش بودند».
برادر زیبا در انتهای صحبتهایش گفت: «ما میخواهیم قاتل زیبا هرچه زودتر دستگیر شود و مجازات او عبرتی شود برای تمام افرادی که میخواهند در این راه قدم بردارند؛ چراکه اگر این قاتل و قاتلانی مانند جلال دستگیر نشوند و برای جامعه روشن شود که میشود کشت و فرار کرد، دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشود و شاهد قربانیشدن زیباهای دیگری در جامعه خواهیم بود».
احسان میگوید داستان زیبا باید شنیده شود تا پسرهایش وقتی بزرگ شدند، آن را بخوانند. با توجه به وضعیت روحی نامناسب و ترس و اضطرابی که تمام وجودش را فراگرفته بود، به اصرار احسان، زیبا برای ازبینرفتن استرس و افسردگی شدیدی که داشت پیش روانشناس میرود.
تهدید به مرگآنطورکه دکتر ثریا انوری روانشناس میگفت «زیبا بارها و بارها از سمت همسرش تهدید به مرگ شده بود و همین امر باعث افسردگی و ترس و اضطراب شدید در او شده بود. درواقع زیبا دختر بسیار آرام و سازگار با شرایط بد زندگی بود و این صبر و شکیبایی زیبا را تبدیل به یک دختر بسیار قوی کرده بود و توانست بعد از جلسات رواندرمانی راهش را پیدا کند. زیبا در حال تبدیلشدن به یک مربی حرفهای در هنر مورد علاقه خودش بود و همه اینها نشان از این داشت که توانسته بود قدمهای خیلی مؤثری برای زندگی خودش بردارد و قطعا چیزی که در تمامی جلسات خیلی ذهن من را درگیر میکرد، دلتنگیهای شدید برای بچههایش بود و به احتمال بسیار قوی با سرگرمکردن خود در زندگی روزمرهاش میخواست یک سرپوش بر تمامی احساس دلتنگی خود برای بچههایش بگذارد».
طبق گفته دکتر ثریا انوری، روانشناس زیبا، «مواردی مانند سرنوشت زیبا در شهر ارومیه بسیار اتفاق میافتد که اکثر آنها رسانهای نمیشوند. نمونه واضح آن مراجع چهار سال قبل بوده که مرد با تشخیص دادگاه به کلینیک آمده بود و قاضی از روانشناس خواسته بود که تشخیص دهد آیا این شخص بیمار روانی است و حرفهایی که ادعا میکند، درست است یا نه؟ روانشناس بعد از نیمساعت مصاحبه با این شخص متوجه میشود که این شخص پارانوئید یا همان شکاک است و شکی که داشت، این بود که خانم من با برادرم رابطه دارد و چنین ادعاهایی قطعا باید پیش یک فرد متخصص بررسی شود؛ چراکه تشخیص این ادعا پیش افراد دیگر بسیار سخت است و در این میان تا روانشناس تشخیص خود را به همراه نامه سربسته برای قاضی فرستاد، طرف فرصت پیدا کرده بود و همسر، برادر، پدر و مادر خودش را کشته بود؛ صرفا به خاطر یکسری توهمات و افکار نادرست و صرفا به خاطر اختلال روانی که قابل تشخیص نبوده حتی برای قاضی دادگاه چهار نفر بیگناه کشته شدند».
زیبا توانست تحت نظر روانشناس بعد از حدود یک سال روحیه از دست رفته خود را به دست آورد و ترس و دلهرهاش کمتر شود؛ به همین خاطر تصمیم میگیرد که به دنبال آرزوهایش برود؛ آرزوهایی که با ازدواج زودهنگام و اجباریاش نتوانسته بود به آنها برسد. به همین جهت زیبا به کلاس آموزش نقاشی میرود و در مدت یکسال و نیمی که به آموزشگاه رفت، توانست به پیشرفتهای زیادی در هنر موردعلاقهاش برسد. زیبا از دوران کودکی به نقاشی علاقه خاصی داشت و آرزو داشت نقاش شود.
بالاخره زیبا با گذراندن مشکلات و سختیهای بسیار و با حمایت خانوادهاش توانست بعد از سه سال از همسرش جدا شود، اما درست ۱۰ روز بعد از طلاق، شوهر سابق زیبا در کمال ناباوری با شلیک سه گلوله به زندگی او پایان میدهد.
آنگونه که رسول گلهبان، مدیر یکی از رسانههای محلی ارومیه که درباره پرداختن به گزارش زنکشی و خودکشی زنان و عواقب آن تجربه داشت، میگوید: «پرداختن به اخبار و گزارشهای زنکشی مخصوصا در جوامع سنتی و عشیرهای در عین اینکه بسیار ساده است، اما دشواریها و عواقب خاص خودش را نیز دارد. ساده از این جهت که مثلا، چون در جوامع و خانوادههای عشیرهای ارومیه روابط فامیلی بسیار نزدیک است و تقریبا همه این خانوادهها در ارومیه با هم نسبت فامیلی و خانوادگی دارند، پیبردن به دلیل یا دلایل چنین اقداماتی ساده و سریع است. درواقع تا یکی از رسانهها میخواهد به ماجرا ورود پیدا کند، باید اول از خانِ فشارهای خانواده و دوستان بگذرد؛ چراکه به محض ورود به حوادثی مانند زنکشی و خودکشی زنان باوجود دردستداشتن اطلاعات با فشاری که از طرف خانوادههای مقتولان یا متوفیان به خانواده شخص رسانهای وارد میشود، بهناچار و خلاف میل باطنی بسیاری از رسانههای محلی از ورود به چنین قضایایی به خاطر صیانت از خانواده خود دوری میکنند».
دکتر جعفر احمدی، جامعهشناس و استاد دانشگاه، به بررسی علت پدیده زنکشی در جوامع سنتی و عشیرهای با توجه به تکرار مکرر این پدیده و حساسیت این مسئله در چنین جوامعی میپردازد: «درباره چرایی پدیده زنکشیهای اخیر از دیدگاه جامعهشناسی میتوان از چند رویکرد مختلف به آن نگاه کرد. از رویکرد تضاد یا تعارض منافع میتوان به این شیوه تحلیل کرد که زنان معمولا توسط مردان به قتل میرسند؛ بنابراین تعارض منافع زن و مرد یک تعارض سنتی است که از گذشتههای دور در جامعه وجود داشته است.
اگر فوکویی به این مسئله نگاه کنیم، این تضاد بیشتر به شکل اعمال قدرت در روابط بین این دو جنس خود را نشان میدهد. البته این اعمال قدرت در گذشته (یعنی جوامع سنتی) از طریق گفتمان مردسالار اعمال میشد. در آن زمان اعمال قدرت مردان بر زنان از طریق گفتمان مردسالار بود. به این معنا که یک سیستم شناختی و ارزشی در جامعه حاکم بود که بر ماهیت و نقش اجتماعی زنان تأثیر میگذاشت و این سیستم شناختی و ارزشی را همه افراد جامعه پذیرفته بودند. در نتیجه تبعیت زنان از مردان امری پذیرفته شده بود و اگر زنی از این گفتمان و شیوه اعمال قدرت تبعیت نمیکرد، تنبیه میشد و شکل تنبیه هم سلطه بر جان و زندگی او بود. از این منظر، در آن دوران به زنکشی نهتنها بهعنوان یک اعتداء جسمی بر زنان، بلکه به عنوان یک ابزار برای تقویت ساختارهای قدرت و تثبیت نقشهای جنسیتی نگاه میشد. اما به واسطه تحولات مدرن امروزه زنان نهتنها گفتمان مردسالار را نمیپذیرند بلکه حاضر به پذیرش نقشهای تحمیلشده این نظام و گفتمان هم نیستند. در بعضی از جوامع، هنوز تهنشستهای فکری و ارزشی نظام مردسالار در بین برخی مردان باقی مانده است.
این مردان در تقابل قدرت زنانه حاضر به پذیرش موازنه این قدرت نیستند. از طرفی هم زنان بهواسطه پذیرش نقشهای جدید اجتماعی حاضر به پذیرش سلطه مردانه نیستند. درنتیجه تقابل و تعارض منافع زن و مرد به وجود میآید. مردی که میخواهد اعمال قدرت کند و زنی که حاضر به پذیرش چنین قدرتی نیست؛ پس مرد اقدام به گرفتن جان زن میکند، چون تنها شکل تنبیهی که این مردان میشناسند، ستاندن جان و زندگی زنان است. درنهایت باید گفت زنکشی در عصر کنونی نشاندهنده تسلط گفتمان مردسالارانه نیست بلکه نشان از عدم پذیرش این نظام از سوی زنان دارد».
tags # قتل خانوادگی ، اخبار حوادث سایر اخبار آیا انسان میتواند در فضا تولید مثل کند؟ | رابطه جنسی و زایمان در فضا چگونه است؟ بعد از فضا چه چیزی وجود دارد، جهان کجا تمام میشود؟! (تصاویر) مرکز واقعی جهان کجا است؟ فضانوردان چگونه در فضا دستشویی میکنند؟ | سرنوشت مدفوع انسان در فضا چه میشود؟